بسیار خوشمزه
نوشته شده در 9 دی 1391
بازدید : 161
نویسنده : Amin.t









خواندنش می ارزد
نوشته شده در 9 دی 1391
بازدید : 187
نویسنده : Amin.t
سه مطلب پایین دستنوشته ی خود بنده است در یک وبلاگ دیگر

بد نیست شما نیز از این ها محروم نباشید

بخوانیدشان لطفا...





نوشته شده در 9 دی 1391
بازدید : 188
نویسنده : Amin.t


 

هر بازی کامپیوتری ای واسش یه رمزی در میاد

زندگی هم یه جور بازیه...که اونم رمز داره:

احترام!!!

تا به حال به این واژه دقت کردین!؟ دقت بسیار، نه سرسری و گذرا. دقت کردین تا چه حد تاثیر گذاره!؟ معجزه می کنه لامَسَّنگ...اصن دهنشو مسواک خیلی رمز خفن ایه!!! عینهو اسید، آهن رو آب میکنه ( یا بعضا مثل لر، سنگ رو خورد می کنه !!! ) خلاصه مهم اینه که تاثیرگذاره و طالبش هم زیاد!!

حالا اگه این احترام رو تو نوشته و حرف و مطلب و ورق و کاغذ و یه نفر و چند نفر خلاصه کنیم، حاصلش تحفه ی دندون گیری می شه که نگو!!! طلبه و سینه چاکش بسیار!( منظور آدمه اس که حرف احترام دار زده) بی شک امتیازش هم بین بقیه می ره بالا تو مایه های اعداد نجومی و خلاصه وضعیت باقلوا!!!

همین احترامس که مارو عاشق بعضیاتون ( وبعضا همه تون ) کرده!

پس لطفا احترام خود را ادامه دهید، شما بی شمارید!

زَّت زیات (عزت زیاد!)

منبع: همشهری جوان با دخل و تصرف در اصل متن




بازدید : 175
نویسنده : Amin.t

یه روزی، یه معلمی بود که خیلی بچه هاش رو دوست داشت. تمام تلاشش رو می کرد تا شاگرداش، به بهترین نحو بزرگ بشن و حتی از بچه های دیگه ی تو مدرسه، یک سرو گردن از همه لحاظ بالاتر باشن.

آخرای سال که شد، شاگرداش واقعا تفاوت داشتن با بقیه، خیلی از کارهاشون، حرفاشون، برخورداشون پخته تر شده بود. خلاصه اینکه انگاری توی این یک سال تحصیلی، قدِّ سه سال از سنشون بزرگتر شده بودن. پشت هر حرف و کارشون یه دلیل و فکر درست درمون بود. واقعا دوست داشتنی شده بودن.

یه مدتی این اواخر، شروع کردن به سوتی دادن و بچه بازی درآوردن. معلمشون با تذکر و صحبت و تنبیه سعی می کرد دوباره درستشون کنه، اما اونا هی بیشتر سوتی می دادن. تا اینکه این دم آخری، با شلوغ بازیاشون، باعث شدن معلمشون ناراحت بشه و چند روزی نیاد مدرسه.

تو این چند روز، بچه ها واقعا دلشون تنگ شده بود. پیامک می زدن اما جواب درستی نمی گرفتن. خود بچه ها نمی دونستن باید چه کنن. فقط نشستن و گفتن خداکنه بیاد مدرسه، دلمون خییلی تنگ شده.

از اون طرف، معلمه، از راه هایی که داشت، هوای بچه هاش رو داشت و وضعیتشون رو جویا بود. بی اندازه منتظر بود تا بچه هاش دوباره مثل قبل درست بشن و سوتی های بچگانه، کمتر بدن. خیلی دوستشون داشت، اما می دونست اگه دوباره بره مدرسه، بچه ها تغییری نمی کنن و بهتر نمی شن. پس صبر کرد تا خود شاگرداش، تغییر کنن و حتی از قبل هم بهتر بشن.

کِی ام مجالِ کنارِ تو دست خواهد دادکه غرق بوسه کنم باز، دست و پای تورا

داستان بالا، اگرچه درباره ی یکی از دوستان بنده است، اما عینهو حکایت این روزای ما و امام زمانه .... عجل الله فی فرجه




ماهم که ضابیل!!!
نوشته شده در 9 دی 1391
بازدید : 161
نویسنده : Amin.t

ای بابا، تا حالا قیافه شونو ندیدم!  اما وقتی بهشون فکر می کنم ته دلم همچی غنج می ره که نگو. بعضی وقتا خیال می کنم اومده و همه چی آروم شده و ماها هم همه خوشحال. بعد با خودم می گم بریم با بچه محلا دورشون جمع شیم، بگیم آقا ما گل کوچیک می زنیم شما داور واستا، یا اصلا شما بیا نوک حمله، من می رم دروازه. باور کن میشه ها! کار نشد نداره. منتها اگه بخوام با امام زمان(ع) گل کوچیک بزنم باید خیلی خفن بشم. کلی باید تمرین کنم. اونم نه با توپ چهل تیکه، با توپ پلاستیکی دونه سیصد تومن!!!

باید اول نفس رو روش کار کنم که موقع دویدن کم نیارم، آخه می گن تو فوتبال اگه نفس کم بیاری، تمومه...بعدش فکر کنم اگه هیکلم رو میزون کنم و این چربیا رو آب کنم، کار آسون تر بشه. اوه اوه، باید برم روپایی زدن یاد بگیرم تا بتونم بعدش کنترل توپم رو قوی کنم. به هر حال می گن اون بازیکنی خوبه که سوار توپ باشه، نه اینکه دنبال توپ بدوه! راستی، حواسم باید باشه یه وقت خطا نکنم که کارت مارت اگه بگیریم خعلی خیطه!!! باید خوش اخلاق باشم تا اگه آقای گل نشدم، حداقل جاییزه اخلاق رو بهم بدن.

راستی، یادم باشه به بقیه هم یاد بدم تا خودم بیشتر یاد بگیرم. این از اون تیز بازیاس که هر کسی نمی کنه. نا سلامتی می خوام با امام زمان گل کوچیک بزنم دیگه، اگه تیز و بز نباشم اوضاع سه می شه وضع ما هم ضابیل، عینهو قابیل!!!!

برم آماده شم که تولدشون نزدیکه، باید ببریم، جام قهرمانی رو کادو پیچ کنیم بدیم بهشون. توپ پلاستیکیه رو هم هدیه میدم یادگاری از طرف من نگه دارن... سعی کنم تو هر متنی هم که می خونم علاوه بر سطح متن، عمق قضیه رو هم دریابم... خودتون می فهمین دیگه منظورمو، نه؟!

ضمنا یادم نره که علامت تعجب زیاد، لزوما متن رو خنده دار نمی کنه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

به امید یه دست فوتبال مشتی با امام زمان(عج)




Euro 2012
نوشته شده در 9 دی 1391
بازدید : 174
نویسنده : Amin.t
سلام

خواستم بگم یه وبلاگ هست که هر روز آپ میشه و درباره ی یورو 2012 است

Euro2012.10r.ir

ومسلما بعد از یورو جمع میشه

با احترام-RESPECT




محتسب
نوشته شده در 9 دی 1391
بازدید : 232
نویسنده : Amin.t
سلام

امروز بعد از کلی روز بالاخره کلیپ تصویری محتسب رو قرار می دم.

ایناهاش

ان شاالله یه کلیپ دیگه تا قبل از عید به عنوان عیدی داریم.

کمک توی خونه تکونی فراموش نشه.

من که نابود شدم.

التماس ...




سوغاتی پیش اردوی مشهد
نوشته شده در 9 دی 1391
بازدید : 206
نویسنده : Amin.t
سلام بعد از مدت ها به همه بروبچز

می دونین که من و استاد رفته بودیم مشهد برای هماهنگی اردو. این دو تا کلیپ سوغاتی این مسافرته. امیدوارم که خوشتون بیاد.

این یکی از کلیپ ها و این اون یکی کلیپ.

التماس یورو.



بازدید : 156
نویسنده : Amin.t
سلام .برای مشاهده ی عکس ها به ادامه ی مطلب بروید.

لطفا تا لود کامل هر عکس صبر کنید.




تقحيقات
نوشته شده در 9 دی 1391
بازدید : 206
نویسنده : Amin.t
طبق تقحیقات اجنام شده در داشنگاه کبمریج انگسلتان مغز تهنا حروف اتبدا و انهتای هر کمله را پدرازش کدره و آن را می خاند!!به هیمن دلیل است که با ایکنه این جلمه در هم ریتخه بود شما آن را خوادنید!!!‬


سلام

اين كه اين تحقيق كجا انجام شده رو نمي دونم اما نتيجه اش به نظر درست مي رسه !