آخرین ساخته حمید بهمنی، فیلم «گلوگاه شیطان» پس از کش و قوسهای بسیار به نمایش درآمد و به سرنوشت فیلم قبلیاش «آن مرد آمد» دچار نشد! گرچه این اتفاق برای فیلم او در شرایطی افتاد که دستاندرکاران فیلمها آن... آخرین ساخته حمید بهمنی، فیلم «گلوگاه شیطان» پس از کش و قوسهای بسیار به نمایش درآمد و به سرنوشت فیلم قبلیاش «آن مرد آمد» دچار نشد! گرچه این اتفاق برای فیلم او در شرایطی افتاد که دستاندرکاران فیلمها آن را زمان مناسبی برای اکران نمیدانند. از طرفی هم شرایط تولید به قدری گروه را آزرده بود که کارگردان و بازیگران آن در نشستهایی که برای این فیلم برگزار میشد، از برخی بیتوجهیها گلهمند بودند. از جمله علیرام نورایی، ایفاگر نقش ستار که یکی از کاراکترهای اصلی فیلم بوده و این اواخر هم بازی در فیلم «قلادههای طلا» را به پایان رسانده، از شرایط اکران «گلوگاه شیطان» و بیمهریهایی که به این فیلم شده بود، به شدت دلگیر و گلهمند بود. متن گفتوگوی فارس با این بازیگر را در ادامه میخوانید: **شما پیش از این در فیلم «یکی از میان ما» هم با حمید بهمنی همکاری داشتید. خاطره خوبی که از این فیلم داشتید باعث شد که در «گلوگاه شیطان» هم حضور داشته باشید و یا به آثار دفاع مقدس علاقه خاصی دارید؟ -آقای بهمنی یکی از کارگردانهایی است که به دلیل اعتقادات خاصی که دارند و در ساخت فیلمهایشان هم به کار میبرند، مورد احترام من هستند. بنا بر این زمانی که به من پیشنهاد بازی در این فیلم را دادند، با توجه به خاطره خوبی که از همکاری با ایشان داشتم و همچنین فیلمنامه خوبی که این فیلم داشت، پذیرفتم که با ایشان همکاری کنم. ضمن اینکه شخصا به یک سری چیزها که در حال حاضر کمرنگتر شده اعتقاد دارم. بنا بر این زمانی که حرف از تولید یک فیلم سینمایی فاخر شد! دوست داشتم که عضوی از این گروه باشم. **شما که از نزدیک جنگ را لمس نکردهاید؟ -جبهه نرفتم.به دلیل اینکه در زمان جنگ سن و سال زیادی نداشتم. اما جنگ را از نزدیک لمس کردم و آن دوران را به خاطر دارم. به دلیل اینکه پدرم ارتشی بودند و شخصا یک سری اعتقادات خاص نسبت به عزیزانی که رفتند دارم. بنا بر این همیشه مشتاق حضور در این نوع آثار هستم. برای اینکه ادای دینی کرده باشم به کسانی که از همه چیز گذشتند برای اعتقاداتشان، هشت سال از کشور دفاع کردند. علیرغم کمبود امکاناتی که برای تولید چنین آثاری وجود دارد. **اکران گلوگاه شیطان با توجه به کمبودهایی که به آنها اشاره کردید، چطور بود؟ -به شدت از یک سری مسائلی که برای این کار چه در زمان تولید و چه در زمان اکران پیش آمده دلگیرم. اینکه در ابتدا دوستانی که در فارابی بودند، اظهار کردند که این فیلم یکی از هشت فیلم فاخر سال 89 خواهد بود. زمانی که برخی مسئولین سر صحنه آمدند این جملات مطرح شد که پول فاخر میدهیم، کار فاخر میخواهیم. حتما این جملات را در سایتهای مختلف دیدهاید. بنا بر این ما هم خوشحال شدیم که قرار است در یک کار فاخر ارزشی حضور داشته باشیم که در راستای اعتقاداتی است که داریم. از این رو گروه سازنده تمام سختیهای کار را به این امید پشت سر گذاشت. اما نتیجهای که از این کار حاصل شد برای هیچ کداممان راضی کننده نبود. **مگر ساخت این کار با چه دشواریهایی همراه بود؟ -موقعیت شهرک دفاع مقدس و ماهها رفت و آمد به آنجا، شرایط بد جوی، نداشتن حداقل امکانات و تجهیزات کارآمد برای ساخت یک فیلم فاخر. یا به عنوان مثال اینکه من و علیرضا کمالینژاد بدون هیچ پیش زمینه قبلی برای ضبط پلانی از کار، زیرآبهای خلیج فارس غواصی کردیم که تجربه خیلی جالبی نبود. **غواصی کردن زیرآبهای خلیج فارس، آن هم بدون تمرین کار خطرناکی نیست؟ -کار خطرناکی بود. اما چارهای جز این نداشتیم. احتیاج بود که پلانهای بستهتری از بازیگران زیر آب گرفته شود. دوستانی که در آنجا حضور داشتند به تصور اینکه ما در شهرک دفاع مقدس تمرین غواصی داشتیم، مستقیما ما را به عمق خلیج فرستادند که من و علیرضا کمالی خیلی اذیت شدیم. اما ما مشکلات اساسیتری در زمان تولید داشتیم. من و همکارانم حدود 60درصد از کار را انجام داده بودیم، بدون یک ریال دریافتی از دستمزدمان که فکر میکنم نکته قابل تاملی باشد. البته تهیه کننده و مدیر تولید هم از این نظر تحت فشار بودند. بنا بر این فکر میکنم فیلم جنگی فاخر ساختن با چند تا گونی و یک تکه زمین در شهرک دفاع مقدس و دکور ساختن امکانپذیر نیست. گرچه این شهرک تمام امکاناتش را در اختیار گروه فیلمبرداری قرار میدهد. اما نکته اینجاست که امکانات کارآمدی برای ساخت فیلم جنگی ندارد. به عنوان مثال یک قبضه سلاح جزو کوچکترین ابزارآلات است که ما در این کار و کارهای قبلی برای شلیک و گرفتن یک پلان با اسلحه به مشکل بر میخوردیم و کار نمیکرد! ** مگر سینمای دفاع مقدس، سینمای ارزشی نیست؟ پس چرا با این همه محدودیت امکانات روبرو هستیم؟ -بحث من هم همین است. وقتی قرار است فیلمی ساخته شود که از رشادتها و حقایق پشت صحنه که تا به حال کسی به آن نپرداخته بگوید، پس چرا کسی از آن حمایت نمیکند؟! البته این نکته را باید عنوان کنم که نیروی هوایی جمهوری اسلامی و شهرک دفاع مقدس با تمام امکاناتشان در خدمت پروژه بودند. اما بخش اعظمی از کار در شهرک بود که تجهیزات کم باعث بروز مشکلاتی شد. با توجه به قصه فیلم بیشتر سکانسها در آب و روی قایق میگذشت. این در حالی بود که ما دو قایق سوراخ داشتیم که برای این کار تعمیر شده بود و گروه با این قایقها در دریاچهای کار میکرد که بارها برای همکارانمان اتفاقات ناخوشایندی پیش از این افتاده بود! حرف من این است که با این تجهیزات نمیتوان فیلم فاخر دفاع مقدسی تاثیرگذاری ساخت در زمانهای که بیشترین امکانات و سرمایهها صرف تبلیغات علیه ما در جهان میشود. **شاید همین مسائل و مشکلات است که باعث میشود بازیگران برای حضور در آثار این چنینی با تامل وارد شوند؟ -دقیقا.خیلی از همکاران من با سختیهای این نوع کارها آشنا هستند و عدم هماهنگی و عدم وجود امکانات کارآمد را دیدهاند و به همین خاطر ترجیح میدهند که کمتر در چنین کارهایی حضور داشته باشند. بنا بر این در فیلمهایی حضور پیدا میکنند که بدون استرس در یک کافی شاپ بنشینند و دیالوگ بگویند و جایزه بگیرند! به دلیل اینکه من و آقای زندگانی و آقای کمالینژاد در تمام سکانسها با هم حضور داشتیم، پیش از کار جلسه گذاشتیم و هم قسم شدیم که با تمام انرژی و بضاعتمان سعی کنیم که یک کار خوب انجام بدهیم. این کار را هم کردیم و انتظار داشتیم که کار آن طور که شایستهاش است، دیده شود تا ما مقابل کسانی که شهید شدند، شرمنده نشویم. اما در نهایت چه اتفاقی افتاد؟ شنیدم که در یک سینما تماشاچیها به حدنصاب نرسیدند و فیلم اکران نشد! وقتی تبلیغاتی وجود ندارد، مخاطب از کجا باید بداند که چه فیلمی روی پرده است تا ببیند؟ آن هم فیلمی که فارغ از یک سری کلیشهها به تاثیرگذاری فیلمهای دهه شصت دفاع مقدس است. اینها درد سینمای ماست. **پس شما علت بازتاب نه چندان خوب اکران فیلم را عدم تبلیغات درست میدانید؟ -متاسفانه من از تلویزیون که رسانه ملی است و مخاطبین بسیاری دارد، حتی یک بار هم تبلیغی از فیلم گلوگاه شیطان ندیدم. وقتی تبلیغات نیست، مردم از کجا باید بدانند که فیلم «گلوگاه شیطان» روی پرده است. تازه نکته دیگری که برای من تامل برانگیز است این است که در گروه سینمایی مخاطب خاص اکران شد!به این فیلم خیلی کم لطفی شد که نمیدانم علت این بیمهریها چیست! چرا باید یکی از بازیگرهای خوبمان در طول فیلمبرداری با صدای بلند بگوید که پشت دستم را داغ میکنم که دیگر در چنین فیلمهایی بازی نکنم؟! چرا باید یک سری جوانهایی مثل من که دوست داریم در این زمینه کار کنیم، چنان دلسرد و سرخورده میشویم که سعی میکنیم روی برخی اعتقاداتمان پا بگذاریم و در همین فیلمهای آپارتمانی و کافی شاپی فقط بازی کنیم؟ **آقای بهمنی در جایی عنوان کردند که فیلمنامه در سال 74 به نگارش درآمده و تا سال گذشته شرایط برای ساخت مهیا نبوده؟ -بله. به گفته ایشان این فیلمنامه حدود 15 سال خاک خورد تا اینکه شرایط ایده آل برای ساخت مهیا شده است. ببینید این بیمهریها از کجا آغاز شده؟ جالب است بدانید که من به عنوان یک بازیگری که فیلمش در جشنواره حضور داشته، فقط توانستم فیلم خودمان را ببینم و موفق نشدم که کارهای سایر دوستان را ببینم که فکر میکنم حق هر بازیگری است.این اتفاقات از کجا نشات میگیرد؟! **پس میتوان نتیجه گرفت که همین بیمهریهاست که باعث میشود کمتر کسی به سراغ ساخت این نوع کارها برود؟ -البته باید این نکته را عنوان کنم که شهرک سینمایی دفاع مقدس پتانسیل خوبی برای این نوع کارها دارد. اما هیچ تجهیزاتی ندارد که با آن کار کنند و بیشتر تجهیزاتش فرسوده است. با دو تا تانک و قایق موتوری فرسوده نمیتوان به قول دوستان کار فاخر ساخت. تهیه کنندهای که علاقه به ساخت و تهیه کار ارزشی دارد، از کجا باید برود و ادوات و لوازم جنگ را برای فیلمش تهیه کند؟ **فارغ از تمام این مسائل و مشکلات، شما که به عنوان یکی از بازیگران اصلی این فیلم هستید، در نهایت از نتیجه کار راضی بودید؟ -من کلیت کار را دوست داشتم. چون فیلمنامه از دریچه جدیدی به جنگ و دفاع مقدس نگاه کرده بود. تمام انرژیام را هم برای کارم گذاشتم و مطمئنم سایر دوستان هم تمام تلاششان را کردند. اما صد در صد راضی نبودم و میدانستم میتوانست بهتر از این باشد. اما مطمئنم که آنقدرها هم فیلم بدی نبوده که تماشاچیها فیلم را نبینند. ما در جشنواره لحظاتی را داشتیم که سالن به وجد میآمد و مردم با فیلم ارتباط خوبی برقرارکردند.جالب است بدانید که در کنار تبلیغات ضعیفی که فیلم دارد، در بروشور و پوستر نام من به عنوان یکی از بازیگران این فیلم به اشتباه علیرضا چاپ شده. شاید خیلیها من را نشناسند، اما سالهاست که در سینما و تلویزیون کار میکنم و این حداقل خواستهای است که یک بازیگر دارد که نامش درست در تیتراژ و یا در پوستر و بروشور بیاید. **یکی از دلایل این بیتوجهیها شاید به مخاطب فیلم برمیگردد. اینکه مردم کمتر به فیلمهای جنگی علاقه دارند. این طور نیست؟ -ما که نمیتوانیم هشت سال دفاع مقدس را با تمام کسانی که داشت و بخشی از تاریخ ما شدهاند را فراموش کنیم و از سینما کنار بگذاریم؟ باید به این جنس کارها توجه خاصی شود. هنوز هم در همه جای دنیا تمام امکانات را به کار میگیرند تا فیلم جنگی بسازند. مردم که مقصر نیستند. فیلمها باید چنان تاثیرگذار و در شرایط خوب ساخته شود که هم مردم را به سینما جذب کند و هم بازیگران به حضور در این نوع کارها علاقه نشان بدهند. من متاسفم برای اینکه شرایطی مهیا میشود که فیلمی برای دفاع مقدس ساخته شود که مردم را بخنداند و فروش خوبی هم داشته باشد. مگر جنگ و دفاع مقدس خنده دارد؟ مگر آدمهایی که جنگیدند و شهید و جانباز شدند، خندهدار بودند؟! لازم است به نکات مهمی در این کار اشاره کنم که امیدوارم دیده شده باشد. ساخت ماکت کوسه برای نخستین بار،گرفتن صحنههای غواصی زیرآب که قابل قبول باشد، تروکاژهای کامپیوتری باورپذیر برای اولین بار در فیلم جنگی و پرهیز از کلیشههای رایج و سیاهنمایی جنگ که همه این اتفاقات برای نخستین بار در سینمای دفاع مقدس افتاده است. آقای بهمنی اصرار داشتند که در این فیلم کسی کشته نشود و سیاهنمایی نشود. آنچه که در اکثر فیلمهای جنگی میبینیم که عده بسیاری کشته میشوند. ایشان میخواستند جنبههای مثبت کار دیده شود. این فیلم روایتگرمقطعی از جنگ، قبل از عملیات والفجر 8 است که یکی از مهمترین عملیاتهای دفاع مقدس بوده است. از این نظر ما انتظارات بیشتری داشتیم که برآورده نشد. ضمن اینکه زمانی فیلم اکران شد که زمان مناسبی برای روی پرده رفتن این فیلم نبود. **در کنار این فیلم که هم اکنون روی پرده است، شما در فیلم «قلادههای طلا» به کارگردانی ابوالقاسم طالبی نیز حضور داشتید، از این پروژه چه خبر؟
-همانطور که میدانید خیلی عوامل این پروژه دوست ندارند و نمیتوانند راجع به این کار صحبت کنند. همین قدر میتوانم بگویم که یکی، دو ماه پیش فیلمبرداری تمام شد و سکانسهای پایانی در ترکیه گرفته شد. من هم به اتفاق آقای چنگیز جلیلوند بازیگرانی بودیم که در ترکیه بازی داشتیم. کار در حال طی کردن مراحل فنی است. آن طور هم که شنیدم قرار است که در ایام نوروز اکران شود و فیلم پر سر و صدایی خواهد بود. گرچه یک سری مطالب در سایتها درباره این فیلم عنوان شده که من فکر نمیکنم تمام آن اخبار درست و به حقیقت نزدیک باشد. امیدوارم که مردم در زمان اکران، بدون تعصب و پیشداوری و جبههگیری و حتی مقایسه با فیلمهایی مثل «پایاننامه» فیلم را ببینند. اما من به شخصه نقشی را که در این فیلم بازی کردم خیلی دوست داشتم و به نظرم نقش فوقالعادهای بود. خبرگزاری فارس